همین امروز
رو قاب خالی عکست
فقط اسم من و حک کن
اگه دور شدم از دستات
به زنده بودنم شک کن
که من وابسته تر میشم
تو هر ثانیه و هر روز
برام فردای تو دیره
تو رو میخوام همین امروز
می بینم دیگه بین من و تو
پل پیوندی نمونده
چون که آتیش غرورت
همه پلها رو سوزونده
نمیگم تقصیر من نیست
نمیگم من بی گناهم
فقط ای کاش میتونستی
بگذری از اشتباهم
قلبتو گذاشتی بین دو تا دستم
مثل یه دیوونه اون و شکستم
نفرین به این دستا
اگه تو غرورت منو نمیبخشه
بیا منو بشکن دلت خنک شه
هنوز تو رو میخوام
زنده زنده مرگو تجربه کردم
دیگه شده کارمو حالا دیگه هر دم میاد جلو چشمام
واسه گریه کردن خیلی دیره
راستی راستی انگار دیگه داره میره
من موندم و غمهام