مرد
برای مَردی که تنها رفیقش سقف و دیواره
شباشم ابری و دلگیر، اونم از دود سیگاره
یه مَرده خسته از راهه
که خستست از زمین خوردن
که سقف آرزوهاشم ، خلاصه میشه تو مُردن
نخواست باور کنه اینو ، که رسم روزگار اینه
که تنها همدم شبهاش ، یه مشت آهنگ غمگینه
که عشقش جا زد و رفتو ، از این غمگین ترم میشه
کسی که قصش این باشه
کسی که با یکم گریه با این آهنگ
سبک میشه...
آره دیوونگی کردی
ولی مردونگی اینه
که جز این سقف و این دیوار
کسی اشکاتو نمیبینه..
همش از خود گذشتن ها
که این خاصیت مَرده
که طعم شور هر اشکی
نمک گیرش نمیکرده...
نظرات شما عزیزان: