رویا
سر و سامون دادی رویامو هنوزم مست چشماتم
آخه من ک نمیفهمم چرا درگیرِ رویاتم..
یه لحظه با خودم تنهام دلم رویاتو میسازه
شدم غرق نگاهِ تو ، دلم درگیره احساسه
یه احساسی ک چشمامو با چشمات آشنا کرده
ازون روزی ک تو رفتی دلم تو این خونه دلم تنگه
دلم تنگه واسه دستات ک یک روزی تو دستام بود
دلم تنگه واسه حرفات ، واسه کارهات ک شیرین بود
تو میدونی ک اون حرفام همش از روی احساس بود
من میدونم ک اون حرفات واسم اسم یه رویا بود ...
خوابِ شیرینی ک هر لحظه منو یاد تو میندازه
الان رفتی و من تنهام ، میسازم با غم دوریت
غم دوریت چقد تلخه چقد سخت نبودِ تو
جای خالیت توی قلبم همیشه از تو مینویسم....
نظرات شما عزیزان: