منو ب چی فروختی؟؟؟
منو ب چی فروختی؟؟ ، ب دوتا چشم روشن
ب چنتا حرف تب دار ، ب یکی کمتر از من
منو ب چی فروختی؟؟ ، ب نامه های پاره
ب اونکه اندازه من تورو دوس نداره
منو ب چی فروختی؟؟ ، ب جمله های رنگی
شکست دل شیشه ایم با چنتا حرف سنگی
منو ب چی فروختی؟؟ کی سر بود از من مگه؟
اونکه میدونس دلم این روزا حالش بده
منو ب چی فروختی؟؟ ب اونکه عاشق نبود
اونکه تو عاشقیمون نقشی نداشت جز حسود
منو ب چی فروختی ای از خدا بی خبر
اونکه میدونس دلم بی تو میشه در ب در
وقتی میبینم ک داری میشی خسته با من
مگه مریضم ک بازم بشم دس ب دامن؟
نه دیگه نمیخام ک تورو آزار بدم
برو با خیال آسوده آزاد بگرد
گفتی میمونم تا آخر دنیا وعده ی ما
چی شد؟ تو ک عوض شدی بعده یه ماه
کنار اومدم باهات فقط بخاطر حسّم
با خودم گفتم اگه یه روز بخاد بره قصّم
تمومه..
اینارو نفهمیدی ، الانم ک داری بدون من سفر میری
برو باشه ، باشه برو نمون واسه
فردایی ک میشه همون آش و همون کاسه
میگفتن ک اعتماد نکن این یه زبون بازه
ولی حیف ک گوش شنوا نبود حاضر
خودت اینو بگو کی با دلت همسایه تره؟
اون ک فقط فکر میکنه ب اعضای تنت؟؟
یا اونی ک وجود تو براش مقدس بود؟
چه فایده دست غریبه با تو همدست بود..
یادمه شبا ک گفتم هر چی خیره میشم بهت سیر نمیشم
واسه تکرار اون شبا دیره بی شک
الان دیگه فقط کارم اینه ، خیره ب عکسات
شاید الان با این حرفا میرم رو اعصاب
باشه اگه قسمت اینه دور باش
خاسم بدونی ک رفتنت خیلی زور داشت واسم
هر جا خاسی باشم با سرعت برق بودم
با اینکه توی مشکلات خودم غرق بودم
چون آینده هارو با تو میدیدم حیف رویام
حالا من تنهام، توام بکن کیف دنیا
باهات کاری ندارم ، ب احترام حسم
با تو بودن پائینه بار قدرت اسمم
نمیخام ک زخمیت کنم با تیر نفرین
میخام بدونی ک تو احساس زیر صفری
چه فایده هر چی من بگم بازم تو مریضی
بیخیال ، برو هرجا باشی واسم عزیزی
نظرات شما عزیزان:
