Just to prove....

زنده باد هر کی هنوز یه عاشقه ...

خوش به حالش اون که تو روداره

اون که هرجا میری کنارته چشم از تو برنمی داره

خوش به حالش اون که باهاشی همش

انقد خوبه باهات و خوبی باهاش

حتی نمیتونی یه لحظه جداشی ازش

تو هستی باشه خوبه حالش

حتی یه شب بی تو رو جای من نیست

چشماش با تو شادن

نمیشن مثل چشای من خیس

اونم وقتی بغلش میکنی میمره از تب؟؟

اونم مثل منه خوابتو میبینه هرشب؟؟

انقد بهت فکر میکنه که بگیره سر درد؟؟

وقتی میری با التماس بگه میمره برگرد؟؟

 

همه چی خوبه چطوره وضعیتت؟؟

باهاش راحتی نمیکنه اذیتت؟؟

اونم به فکر کارات هست؟؟

واسه بچه بازیات میکنه نصیحتت؟؟

اصن حواسش بهت هست هی نگاهت کنه؟؟

میدونه ناراحت میشی چی کارت کنه؟؟؟؟؟؟؟؟

شبا حرف میزنه خوابت ببره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

صبحا زنگ میزنه که بیدارت کنه؟؟

اونم اندازه من دلش واسه تو تنگه؟؟

واسه حتی تو با خودت میجنگه؟؟

واسه لبخندت همه چی شو میده؟؟

اونم واسه همه بده با تو یه رنگه؟؟

توی جمع دوستا چی

خوبتو میگه حتی اگه بد باشی اگه لوس باشی؟؟

آرزو میکنه دوسش داشته باشی؟؟

انقد دوست داره آرزوش باشی؟؟؟؟

 

باز به هوای تو

امشبم تو خیابونا تا دمای صبح

یه نگاه قفل به ته خیابونا میاد اما یه هو

یه خاطره تو ذهنم و صدای تو

میپچه انگار یکی در میاره ادای تو

من دارم میمیرم اینجا تو این شرایطو

اونجا لبای اون روی لبای تو

اگه دستای تو توی دستای اونه

اگه اوضاع همینطور که هست بمونه

چرا نمیخوای بذاری که بی تو برم

چرا میگی دل تو هم زنده نمیمونه

 چرا نمیتونی از این بازی دل بکنی

منو میبینی و نمیتونی پلک بزنی

چرا گاهی حس می کنم تو بغل اونی و

تو فکر منی...؟؟؟؟

 

صبح تا شب خونم حالا

تو بودی میرفتیم از سر و کوله هم بالا

بی تو هم خونه سوت و کور هم کارا

باعث نمیشی که فک نکنم بارها

کجایی الان با اونم پایی

احساسی که داشتی با اونم داری؟؟؟؟

با اونم داری از اون رفتارا؟؟؟؟؟

نه بابا همون ادفارا

 

اونم وقتی بغلش میکنی میمره از تب؟؟

اونم مثل منه خوابتو میبینه هرشب؟؟

انقد بهت فکر میکنه که بگیره سر درد؟؟

وقتی میری با التماس بگه میمره برگرد؟؟

[ یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:, ] [ 21:11 ] [ کبوتر جــــــــلد ] [ ]


ستاره

یه روز تو زندگیم بودی
همین جا روبروم بودی
اما آرزوم نبودی ....

فک میکردم از آسمون
باید بیاد یه روزی اون
تا آرزوم بشه تموم

یه اشتباهی کردمو
دل تو رو شکستمو
نمی بخشم خودمو

حالا پشیمون شدمو

میخوام تو باشی پیشمو
حق داری که نبخشی

شرمندتم که ستاره داشتمو
دنبال اون می گشتمو

شاکی از این بودم
که من ستاره ای ندارم

ستاره بود تو مشتمو
تکیه می داد به پشتمو
احساسشو میکشتمو

احساستو میکشتم....

 

 

[ سه شنبه 5 آذر 1392برچسب:, ] [ 17:50 ] [ کبوتر جــــــــلد ] [ ]


بغض آخر

آخر شبه میدونم بستی چشاتو

یکی جای منه میدونم هر کی که باتو

الان جور شده دیگه غصه نداری

منو نگاه کن چرا بستی چشاتو

آخه بی مرام اینجوری خواستی بمونی

کاش یکم وجدان داشتی بدونی

من چه حالی داشتم وقتی شبا پیشت بود

همه میگفتن فراموشش کن

ولی بوی عطر تو ول کن نبود

همون اشکی که بد شد نموند

مگه نگفتی بجز من با کسی نیستی

نمیاد تو دلت جای من هیچکی

حالا چی شد یه دفعه عوض شدی تو

همون آدمی که نفس بریدو

تا تهش میومد حالا کم آورده خب

دیگه نمی کنه طرفداری تو

من حرص میخوردم که با همه گرم نگیر

تو کشتی دلی که پیر شد و جوون مرد

هر چی دوست داری داد بزن اربده بکش

که از همه بیشتره دردای دلت

اون که میخنده باز جای همه کم نمیاره

حالا گوش بده یکم به حرفای دلش

ببین حرف زیاده جاش اینجا نبود

عکسای تو هم کاش اینجا نبود

که شمارتو بگیرمو قطع کنم همش

اینقد عوض شدی که منم سرد شدم ازت

راستی با اون چطوری هنوز دلتو نزده

خوبه اخلاقش لم تو بلده؟؟

که صبح به صبح بیاد و نازتو بکشه

در گوشت واسه تو بگه شعر

تو هم نگاش بکنی بگی چه روز خوبیه

ببین بغض من هوای دوریه

چیزی نگو میدونم واسه تو کم بود

هر کی نسبت خواست بگو دوست معمولی

بگو جَلد چشامه آویزون منه

بزار بیدار شم آره آرزومه همه

عین خواب باشه اصلا نمیره تو مخم

همش تو فاز قرصم اینم حال و روز منه

یه جوری خوردم زمین که بلند نمیشم

دارم دوستامو شکنجه میدم

من به هرکی میگم میره میگه خل شده

واسه همینه که به تهش رسیدم

به جون مادرم بحث این حرفا نبود

همش تهدید می کرد که میرم با همون

من دردمو نوشتم چیزی نفهمید

تو اون اس ام اس هایی که باز کرد و نخوند

میری برو بدون اینجا مهران مرده

الان کنار اون خوابت برده

میری برو اینجوری نمیمونه ولی

میرسه یه روزی که دورم پر شه

چشامو بستم میبینی بغض آخره

خوب میفهمم سخته باورش

که دور شم از تو بزار حرفمو بگم

عشق این روزا روی تخته آخرش

[ شنبه 2 آذر 1392برچسب:, ] [ 22:11 ] [ کبوتر جــــــــلد ] [ ]


فهّام

باز هم
آمدی تو بر سر راهم
آی عشق
می کنی دوباره گمراهم

دردا
من جوانی را به سر کردم
تنها
از دیار خود سفر کردم

دیریست
قلب من از عاشقی سیر است
خسته از صدای زنجیر است
خسته از صدای زنجیر است

فهّام " اولین عشق " مرا بردی
دنیا دم به دم مرا تو آزردی
فهّام سرنوشتم را به یاد آور
فهِام سرگذشتم را نکن باور

من غریبی قصه پردازم
چون غریقی غرقه در رازم
گم شدم در غربت دریا
بی نشان و بی هم آوازم
می روم شبها به ساحل ها
تا بیابم خلوت دل را
روی موج خسته ی دریا
می نویسم اوج غم ها را
[ پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:, ] [ 11:40 ] [ کبوتر جــــــــلد ] [ ]


..........

 

من هنوز منتظر برگشتنتم ....

 

 

کلمات کلیدی: اسدولو ، فهّام ، کبوتر جلد ، کشف جدید ، بستنی ، فمه لاو ، کوفتت بشه ، سه تیلی ، چوچولو  و....

[ پنج شنبه 23 آبان 1392برچسب:, ] [ 13:23 ] [ کبوتر جــــــــلد ] [ ]


تردید

با تموم یكدلی
تو بمون برای من

دودلی هامو ببخش
بگذر از خطای من

اگه تردیدِ به عشق
خیمه زد تو باورم

اگه فكر رفتن تو
گذشته از سرم
اگه فكر رفتن تو
گذشته از سرم...

تو دلیل بودنی
تویی اون اوج نیاز

روی قله دلت
واسه من خونه بساز

لحظه ندیدنت
آخر راه منه 

پل برگشتنمو
هجرت تو میشكنه
پل برگشتنمو
هجرت تو میشكنه

تو عبور صخره‌ها
از خودم كه بگذرم

ولی دستای تورو
عاشقونه می‌برم

تو ستاره‌ای برام
بی تو شب تاریكیه 

تو سكوت چشم تو
دیگه خوندنم چیه

چی میشد عاقبتم
بی تو تواین همه راه
روی تردید
دلم خط بكش خط سیاه...

[ سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:, ] [ 23:38 ] [ کبوتر جــــــــلد ] [ ]


طوفان

با تو از دریاچه ی نور از دل جنگل گذشتم

گفتی هر عشقی میمیره اما از تو برنگشتم

میخواستم تا دنیا دنیاست ما به عشق هم بنازیم :|

توی مرز ماه و دریا قصری از صدف بسازیم

طوفان گرفت و چه ساده شکستی

اما چشاتو رو بغضم نبستی

عمرم گذشت و هوز که هنوزه

سلطان قلبم تو هستی تو هستی...

 

یادمه رنگ نگاهت رنگ رویا های من بود

سبزه زاران تو چشمات تنها جای گم شدن بود

اسم تو طعم عسل بود تو هراس غربت من

هنوزم وقتی میخندی غصه ها فرو میریزن

گل گلخونه ی من یکی یک دونه ی من

روی دلتنگی شب پرده بنداز ، پرده بنداز

بی تو بارون نمیاد همه دنیا قفسه

تو به من هدیه بده پر پرواز،پر پرواز

 

من تو خوابای گذشتم که پر از شوق جنون بود

تو رو توی باغی دیدم که پر از بغض خزون بود

مثه یه دریا هنوزم غرق طوفان نگاتم

خیلی وقته عاشقم من عاشق سادگی هاتم

هر عشقی میمیره خاموشی میگیره

عشق تو نمی میره

آه ه ه!!!

ما عاشق میمیونیم

با عاشق میمیریم

جرم ما این تقدیره

آه ه ه!!

 

مثه یه سایه کنارت میام آروم پا میزارم

زندگی مو رویا هامو توی چشمات جا میزارم

گاهی خوشبختی یه رازه یه بهونه واسه بودن

ای خدا آه ای خدا کاش گوش بدی به دردای من

وقتی یه باغ زخمی به ابرا چشم میدوزه

آدم دلش می سوزه ای خدا

ای خدا ای خدا

با سرنوشت و تقدیر هرگز نمیشه جنگید

دنیا هنوز دو روزه ای خدا ای خدا

[ سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:, ] [ 14:4 ] [ کبوتر جــــــــلد ] [ ]


10 مهر 91 ....

10 مهر ....

 


 

خيلي دوست دارم يك روز با تو هم خونه بشم
اگه پيشم نباشي بي تو ديوونه ميشم
اگه از پيشم بري.... اگه عشقمو نخواي
نياد اون روزي كه تو ديگه پيش من نياي

آره ميميرم براي تو اگه تنهام بذاري
اگه دستاتو بخواي توي دستام بذاري
اگه بري بي وفا بشي يا ازم جدا بشي
اگه جز من با يكي ديگه آشنا بشي

خيلي بي قرارو خستم
به هيچ كسي دل نبستم
تا روزي كه زنده هستم
پاي عشق تو نشستم

آخه تو قشنگ تريني
تو مهربون تريني
واسه اين دل شكستم
تو پناه آخريني

خيلي واسه تو ميميرم
نمي خوام بدون تو بميرم
اگه تو ازم جدا بشي
نگو كه تو چشات ميميرم

تو چشاي من نگاه كن
اسم منو هي صدا كن
خيلي تو برام عزيزي
واسه ي دلم دعا كن

مارو از خودت بدون با ما اين جور تا نكن
عشق دوست داشتنتو روي كسي جز من باز نكن
منو پشتت جا نذار همه ي هستيم ماله تو
خودت توي دل كسي ديگه جز من باز نكن

خيلي بي قرارو خستم
به هيچ كسي دل نبستم
تا روزي كه زنده هستم
پاي عشق تو نشستم

آخه تو قشنگ تريني
تو مهربون تريني
واسه اين دل شكستم
تو پناه آخريني

خيلي واسه تو ميميرم
نمي خوام بدون تو بميرم
اگه تو ازم جدا بشي
نگو كه تو چشات ميميرم

تو چشاي من نگاه كن
اسم منو هي صدا كن
خيلي تو برام عزيزي
واسه ي دلم دعا كن

خيلي دوست دارم يك روز.......


 

سلام ع ز ی ز م ...

پارسال این موقع تو بغلم بودی ....

پارسال این موقع دوسم داشتی ...

پارسال این موقع داشتیم شعر بالارو با هم میخوندیم ....

پارسال یه قولایی بهم دادیم ....

یه چیز خیلی عجیب ک دیشبم خابتو دیدم...

ب مول الموحدین راست میگم....

اومده بودی خونمون..

تو اتاق من

هیچی نمیگفتی!

ساکتِ ساکت بودی....

بعد از چند مین نگاه کردن گفتی مهران فقط ببخش!!

گفتم چجوری اینجارو پیدا کردی؟؟

گفتی با نگار اینا و بابات و مامانت رفته بودیم شکار!!

بعدش اومدیم اینجا...

حالت خوش نبود!!

حالت تهوع داشتی ...!

هی میخاست بیاد ولی نمیومد!!

بت گفتم فهیمه حامله ای؟!؟!؟!

هیچی نمیگفتی!!!

میگفتی مهران هیچی نپرس!!

وای باورم نمیشه ، همینطور ک دراز کشیده بودم یهو بغلم کردی...

مثه پارسال با عشق و خاست و محبت!

کارمون یذره طول کشید!!!

بعد تا ب خودم اومدم دیدم نیستی!!!

مامانم تو اتاقمه!

گفت مهران برو دکتر بگو زیاد میری حموم!!!

گفتم کوووو؟ کجاس؟؟؟

بدون اینکه بپرسه کی، گفت رفت ....

از خاب ک پریدم 7 صب بود...

تا همین الانش مات بودمو دیگ نشد بخابم...

بم نخند

خودمم میدونم ک اینارو فقط باید تو خاب ببینم...

تو برام خدا بودی...

کسی ک خداشو فراموش کنه کافره...

من کافر نمیشم فهیمم...............

 

[ چهار شنبه 10 مهر 1392برچسب:, ] [ 10:25 ] [ کبوتر جــــــــلد ] [ ]


صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 32 صفحه بعد